


متن شعر
ای کبوتر زخمی پر نزن از این خونه
تا همیشه که دنیا اینجوری نمیمونه
این شهر چه بی رحم بود ای فاطمه جان دیدی
از درد همین پهلو تا صبح نخوابیدی
بعد از تو زهرا این زندگیمه
خدا بزرگه خدا کریمه
دلت شکسته حالت وخیمه
خدا بزرگه خدا کریمه
از زندگی خسته شدی آره
خونت هنوزم روی دیواره
گفتم بگو سرت چرا زخمه
گفتی علی گریه نمیزاره
چشام تاره چشام تاره
****
نیمه های شب دیدم من گریه و زاریتو
خونِ پیرهنت میگه زخمِ باز داری تو
باورش برام سخته برنیاد ازت کاری
حتی تو نمیتونی ظرف آبو برداری
حالم شبیه بچه یتیمه
خدا بزرگه خدا کریمه
دلت شکسته حالت وخیمه
خدا بزرگه خدا کریمه
حالا که رو به قبله خوابیدی
جواب بچه هاتو چی میدی
قربون گریه هات برم زهرا
میدونی چند وقته نخندیدی
****
واسه ی حسین بیشتر از همه سفارش کن
بنویس برا زینب پیکرش رو خاکش کن
بنویس نرو گودال اونجا پره نامرده
خواهش بکن از زینب سمت خیمه برگرده
برای عالم داغش عظیمه
خدا بزرگه خدا کریمه
تو شیب گودال حالش وخیمه
خدا بزرگه خدا کریمه
پیراهنش رو ساربان برده
خولی سرو وقت اذان برده
شام غریبانه توی گودال
چون کشتنش خیلی زمان برده
لگد خورده لگد خورده
.
سید مهدی حسینی
فاطمیه ۴۵ روز ۱۴۰۴
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

