


متن شعر
ای خواهر امام رئوف
یک رو بزن به سلطان برام
تو کامل الزیارات دیدم
قال جواد علیه السلام
مَن زارَ عَمَتی بِقُم فَلَهُ الجَنَه
جنت یعنی کرب و بلا که همه رفتن
ولی باز مثل هر دفعه من نه
عمه جان معصومه
من دلم تنگ شده برای باب القبله
از چشام معلومه
باز شدم سرگردون
روزگارم بهم ریخته منو بازم به
کربلا برگردون
عمه جان معصومه
سیدتی مولاتی معصومه
****
ای خواهر امام رئوف
قم اومدی ولی با وقار
هیچکس نذاشت روی چادرت
اینجا بشینه گرد و غبار
یک ذره از مرام قم
کاشکی بود توی مردم
پست و بی حیای شام
اُف بر شهری که زینبو
تو غل و زنجیر
میکشیدن با لگد و دشنام
روزگار زینب
توی مستی یزید با خنده میگفت
پس کو کَس و کار زینب
دستِ تنها زینب
بیا عباس ببین که مونده بین بزم
بی حیاها زینب
دستِ تنها زینب
وای وای زینب
****
ای خواهر امام رئوف
قال الرضا به ابن شبیب
گریه فقط برا قتلگاه
فبک للحسینِ غریب
و الشمرُ جالسٌ علی
یه تنِ مجروح یه تنِ پر خون
یه تنِ پامال
وقتی قاتل سرو برید
روبرو زینب دست و پا میزد
زخمی گودال
خون زده فواره
چی ته نعل اسبا چسبیده
که صحرا بوی ارباب داره
پیرهنو دزدیدن
وقتی زینب با صورت روی خاکا افتاد
همگی خندیدن
پیرهنو دزدیدن
وای وای زینب
.
کربلایی وحید شکری
وفات حضرت معصومه ۱۴۰۴
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

