الا ای مه که جلوت میدهی خورشید انور را
به نور جلوه خود میپرانی چشم اختر را
الا ای دختر موسی که عیسی زنده میسازی
دخیلم گوشه چشمی بنده از خاک کم تر را
تویی تالی زهرا کز شمیم فاطمی بویت
پدر پیش از ولادت بر تو داده نام مادر را
تو مصداق صداقت هستی و در باور عالم
نباشد انتظار دیگری دخت پیمبر را
ز حلم و علم و ایثار و وقار و عصمت و غیرت
تجلی میکنی آیینه وش زهرای اطهر را
اگر چه فاطمه هستی تو را معصومه میخوانند
که با نامت نلرزانند دل ساقی کوثر را
تویی تسکین هر درد و یقین دارم اگر بودی
نمیکشت آن غل و زنجیرها موسی بن جعفر را
تو آن بانوی پر مهری که همچون عمه ات زینب
گواهی میدهد هر عضو تو داغ برادر را
تو هم دنبال دلبر کو به کو رفتی ولی چشمت
ندیده از برادر غرق در خون جسم بی سر را
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net