ببین دل زار زینب نگاه و اسرار زینب
تو راهی از خیمه شدی و
من از قفا مرو کجا امیر و سالار زینب
سایه ی روی سرم چه کنم
با آتیش جیگرم چه کنم
یه زن تنها با حرم چه کنم
به من خسته ی غم زده رحمی
به دل جون به لب اومده رحمی
نرو نرو یه نگاه به حرم کن به حرم رحمی
********
دم غروب خورشیده چه بوی سیبی پیچیده
وصیت مادرمونه
که زینبت داری میری زیر گلوت و بوسیده
چقده زخمی شده بدنت
جونی نمونده دیگه به تنت
زینب و کشته کهنه پیروهنت
تو دل من غم عالمه رحمی دور و بر ما نامحرمه رحمی
تو رو به چادر خاکیه زهرا مادرم رحمی
********
ببین که پاهام لرزونه ببین که دستام بی جونه
بیا بریم خیمه ببینیم
داره تو خواب با ترس و لرز رقیه روضه می خونه
بزا بخوابه شاید نبینه که تن تو بروی زمینه
یکی با خنجر رو سینت میشینه
به مادر دم گهواره رحمی به گوشای پر گوشواره رحمی
میزنه حرمله خنده به اشکام نداره رحمی
دلم آتیش به پرم زده رحمی خزون آتیش به حرم زده رحمی
حرم آتیش به دلم زده رحمی به حرم رحمی