گر شود کافه مردم به حساب آلوده
قهوه چشم تو فالیست به خواب آلوده
زود تر میشکند توبه خشک از آن روی
سر سجاده کنم لب به شراب آلوده
زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم
که آه (کآه) عقیق یمنی شد به رکاب آلوده
نام ما را بنویسید به ایوان نجف
نشد از نام سگ کهف کتاب آلوده
دامن عصمتم از گرد عبادت پاک است
نشود بنده حیدر به ثواب آلوده
معنی از خیر گذشتن به درش بگذر باز
حیف از آن لب که بگردد به عتاب آلوده
شاعر: محمد سهرابی
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net