خانومای حرم بچم نمیره
داره از تشنگی آتیش میگیره
کسی اینجا یکی قطره آب داره
روی دستم داره از هوش میره
میترسم از غم فردات مادر
بمیرم خشک دست و پات مادر
ندارم مرحمی تو خیمه حالا
برای زخم رو لبهات مادر
ما گریه کردیم و دشمن چه شاده
چه کاری تشنگی دست تو داده
بمیره مادرت دارم میبینم
ترک روی لبات خیلی زیاده
چرا این قصه ها آخر نمیشه
روزای بی کسیمون سر نمیشه
بیا زینب که هر کاری که کردم
چرا حال علی بهتر نمیشه
داری میری تو میدون زود برگرد
میشه مادر پریشون زود برگرد
به جون من بد افتاده عزیزم
برو اما علی جون زود برگرد
میدونستم گلو پاشیده میشه
گل امید مادر چیده میشه
گلوی تو کوچیکه نیزه پهنه
نوکش از تو دهانت دیده میشه
لالا لالا لالالا آروم جونم
سرت بر روی نی دردت به جونم
لالا لالا لالالا بکن خوابی
مادر همه خوابن تو بیداری
میشد ای کاش موت و می پوشوندم
زیر خورشید روت و می پوشوندم
یه جوری میشد ای کاش قبل رفتن
سفیدی گلوت و می پوشوندم
شنیدم آه مادر تیر خوردی
یه جرعه خون به جای شیر خوردی
گلویی رو که من دیدم گمونم
عمیقا ضربه شمشیر خوردی
هوا گرمه ولی دستام سرده
کمون حرمله با تو چه کرده
دعا کردم علی رو دست بابا
گلو پاره نشه سر بر نگرده
غمت راه نفس می بنده مادر
لبت تو حالت لبخنده مادر
نمیتونم ببینم جون جونم
گلوی تو به مویی بنده مادر
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net