یک نفر در میان گودال و وای
صد نفر میزدن زینب را وای
تیغ ها مانده بود در گودال وای
با سپر میزدن زینب را وای
وا فریادا ز عشق وا فریادا
چشمم به یکی طُرفه نگار افتادا
گر داد دل شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
چه غم ز مستی و دیوانگی و رسوایی
شراب عشق تو را بی حساب میخواهم
***
یاقوت لب لعل تو یاقوت مرا قوت
یاقوت نَهم نام لب لعل تو یا قوت
قربان وفاتم به وفاتم گذری کن
تا بوت مگر بشنوم از رخنه تابوت
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net