متن شعر
دست ما گیر که در ورطه غم می افتیم
یاد ما باش که ما یاد تو کم می افتیم
باید اینجا بنشینیم که ما را بخرند
گریه کن گریه و گر نه ز قلم می افتیم
لطف چشمان تر مادرمان بود اگر
که در خانه ارباب کرم می افتیم
ریشه ما همه در خاک حسینیه توست
دست ما نیست که در پای علم می افتیم
میزنیم آنقدر از عشق بر این سینه که باز
مثل گیسوی تو بر شانه هم می افتیم
تا نفس هست حسین است حسین است حسین
حق بده پیش تو هر نیم قدم می افتیم
مادر افتاد زمین تا که نیوفتیم از پا
تا بگوییم فقط بین حرم می افتیم
تا شنیدیم که بر روی کمر دست گذاشت
در ورودی حرم با قد خم می افتیم
ما که یک عمر در این داغ کبودت شده ایم
عاقبت در قدمت مطمئنا می افتیم
شاعر: حسن لطفی
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net