این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است
چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است
باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است
باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دل خون از غم و سوز عزای فاطمه است
بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است
آبرومان رفته اما باز هم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم وفای فاطمه است
حاجت یک ساله میخواهیم این شب ها از او
دست رحمت بازوی مشکل گشای فاطمه است
مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود
خوب میدانیم ما عالم گدای فاطمه است
من نمیدانم چه سِری هست در خلقت ولی
خلق مجنون علی او مبتلای فاطمه است
از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود
او برای حیدر و حیدر برای فاطمه است
کی فروشیم عزت خود از برای آب و نان
بشنوید این مملکت تحت لوای فاطمه است
مادری کرده برای بی پلاکان شهید
قبر این گمنام ها پایین پای فاطمه است
گر چه پنهان ماند قبر مادر آلاله ها
سینه سینه زنان تا هست جای فاطمه است
علت این گریه های ماست اشک فاطمه
گریه های ما همه از گریه های فاطمه است
گوش کن از کوچه ها دارد صدایی میرسد
یا صدای مجتبی یا نه صدای فاطمه است
علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد
جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است
شاعر: وحید محمدی
کربلایی جواد مقدم
جدیدترین اشعار ” مشاهده “