متن شعر
امشب فضای دل بوی ماتم میده
انگار یکی بازم دستم پرچم میده
بازم عزا داران نسل سادات
حال بکاء داره بازم چشمات
سیاهی و بیرق علم کن
اینجا رو شبیه حرم کن
حالا باز دل و رها کن
بگو مادر من و دعا کن
سلام مادر منم نوکر
****
حالم پریشونه چشمام باز بارونه
انگار دم گوشم یکی روضه خونه
با هر نفس میگه ای وای مادر
این روضه ها یعنی مظلوم حیدر
تو کوچه ها دستاش و بستن
غرور علی رو شکستن
وای از اتیش کینه
امون از مردم مدینه
بزن بر سر غریب حیدر
بگو نوکر غریب حیدر
***
گل جای خود دارد ای کاش آهن در آتش نماند
من دوست دارم که حتی دشمن در آتش نماند
راه گریزی ندارم میسوزم و مینویسم
صد مرد اگر آتش بگیرد یک زن در آتش نماند
***
سیلی برده توان او مسمار در نشان او
باید جان داد که بی امان آتش افتد به جان او
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net