متن شعر
بر نیزه ها سرت لای لای علی علی
بیچاره مادرت لای لای علی علی
فصل غم آمده و وقت خزانت پسرم
خفتی و میدهم ای ناز تکانت پسرم
خجلت و داغ تو و خنده ی دشمن کم بود
مانده ام مات لب خنده کنانت پسرم
بر نیزه ها سرت لای لای علی علی
بیچاره مادرت لای لای علی علی
******
کرده ای خون به دلم بس که زبان را پی آب
میکشیدی ز عطش دور دهانت پسرم
لب به لب میزدی و جان به لبم میکردی
آب پیدا نشد و رفت توانت پسرم
بر نیزه ها سرت لای لای علی علی
بیچاره مادرت لای لای علی علی
******
چاره می خواستی و مرحم ابی که نهد
به ترک های عطش بار لبانت پسرم
دیدم از دور کسی چاره ی دردت میکردت
وای با تیر سه شعبه کرد نشانت پسرم
میبرم زیر عبایت که نبیند مادر
تا کنم همره این تیر نهانت پسرم
کاش از قبر تو باقی اثری هیچ نبود
کاش نیزه نشود فاتحه خوانت پسرم
بر نیزه ها سرت لای لای علی علی
بیچاره مادرت لای لای علی علی
ای وای از این غم ای وای ازاین روضه مجسم
خیلی خوبه که صوت هم منتشر میشه
واقعا یه دونه اید
سپاس فراوان