متن شعر
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی
نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
نوایی نوایی نوایی
الهی ور افتاد نشان جدایی
به دنبال محمل سبک تر قدم زن
مبادا غباری به محمل نشیند
خَلَد گر به پا خاری آخر بر آید
چه سازم به خاری که بر دل نشیند
میروم و نمیرود ناقه به زیر محملم وای دلم
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net