متن شعر
منم مثه حسن سه ماهه بی تابم
سه ماهه که مادر رو پات نمیخوابم
یه روز خودم دیدم پهلو عوض کردی
یه روز خودم دیدم بستر پر از خونه
دیگه داره مثل حسرت میشه
دوباره با دستام موهام بشه شونه
شونه میخوام چیکار وقتی تو داری میری
خونه میخوام چی کار وقتی تو داری میری
****
صدای در اومد خونه رو سوزوندن
تنهایی افتاد و چهل نفر بودن
هوا پر از دود و دنیا زمستون شد
شکسته شد پهلوش خونه پر از خون شد
نفس نفس میزد جونش به لب اومد
عقب عقب اومد با اه صدا میزد
فضه بیا کمک میسوزه همه سرم
فضه بیا کمک اتیش روی معجرم
****
با هر نفس خونت میچکه از سینه
زخمای بازوت و کسی نمیبینه
یه روز بهم گفتی باید صبور باشم
یه روز بهم گفتی روزم سیاه میشه
یه روز حسین و من از هم جدا میشیم
قرار بعدیمون کربو بلا میشه
میرسه اون غروب گودال پره خون میشه
میرسه اون غروب معجر توی اتیشه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net