آسمان امشب قرار خویش از کف داده است
یا هلال ماه در بیت علی افتاده است
از هلال قامت ماه علی بر مغتسل
ماه در کنج حیاط افتاده زانو در بغل
تا کمی روشن کند زم عزای فاطمه
چون نمی اید دگر نوری به جای فاطمه
پنجه های بغض مانده روی حلقوم حسین
سمت مادر خیره مانده چشم معصوم حسین
مجتبی میگیرد امشب اشک های خواهرش
سینه می کوبد فلک با ذکر مادر مادرش
بار سنگین مصیبت روی دوش مرتضاست
در سکوت محض فریاد خموش مرتضاست
حیدری که جنگ های سخت عالم دیده است
مرگ را صد بار پیش خود مجسم دیده است
حیدری که دردب خیبر را ز جایش کنده است
ان امیری که شجاعت از وجودش زنده است
حیدری که گر همه عالم به یک سو ایستند
با همه نیرو هم اورد و حریفش نیستند
حیدری که عرصه رزم احد را دیده است
چهره گردن کشان را بر زمین مالیده است
حیدری که وصف نیرویش نموده کردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net