متن شعر
در بر شمع حسین کار من پروانگیست
از ازل در جان من یک رگ دیوانگیست
روز اول که به استاد سپردند مرا
دیگران را هنر آموخت مرا مجنون کرد
چه غم ز مستی و دیوانگی و رسوایی
شراب عشق تو را بی حساب میخواهم
***
از کار من گره نگشاید کسی مگر
دست گره گشای تو یا ثامن الحجج
من کیستم گدای تو یا ثامن الحجج
افتاده ام به پای تو یا ثامن الحجج
بالله نمی روم در بیگانگان به عجز
تا هستم اشنای تو یا ثامن الحجج
درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد
جز دارو شفای تو یا ثامن الحجج
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است.
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
مهجه | www.Mohjat.net
@mohjat_net