تاریخ انتشار:
بازدید: 1,336 بازدید



هر چند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از ان که به او این خبر رسید
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط اب لب انور حسین
کارش دگر نشستن در افتاب شد
اب زلال در نظر او مذاب شد
شرمنده نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله شمر است اب شد
رو می گرفت نزد دو تا خواهر حسین
دیگر مدینه خنده به لب های او ندید
او نیز مثل زینب کبری قدش خمید
گرچه صبور بود کم اورد تا شنید
یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید
با دست اشاره کرد سوی دختر حسین
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود مداحی جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat
