متن شعر
هر چند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از ان که به او این خبر رسید
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط اب لب انور حسین
کارش دگر نشستن در افتاب شد
اب زلال در نظر او مذاب شد
شرمنده نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله شمر است اب شد
رو می گرفت نزد دو تا خواهر حسین
دیگر مدینه خنده به لب های او ندید
او نیز مثل زینب کبری قدش خمید
گرچه صبور بود کم اورد تا شنید
یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید
با دست اشاره کرد سوی دختر حسین
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود مداحی جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat