مضطرب بود چشم های علی
مضطرب تر از آن نگاه حسن
خیره مانده به جسم مادر خود
آسمان غصه دار آه حسن
بعد از آنکه وضو گرفت علی
بوسه زد سنگ غسل بانو را
به دهان گر چه آستین دارد
میرود ناله هایشان بالا
چادری را گرفته در بغلش
زینبی که نگاش زخمی بود
و بریده بریده ناله او
بس که دختر صداش زخمی بود
زانویش را بغل گرفته حسین
پر گوهر کرده دیده تر را
بین دستش گرفته پیروهنی
آخرین یادگار مادر را
غسل مادر شروع شد ای وای
ظرف آبی به دست اسما بود
چه غریبانه شستشو میداد
مرتضی وقت غسل تنها بود
گر چه از زیر پروهن میشست
ناگهان ناله زد که واویلا
به گمانم که مرتضی حس کرد
ورم بازوی عزیزش را
دست او تا رسید بر پهلو
زخم سر بسته اش دهن وا کرد
سر خود را گذاشت بر دیوار
علت ناله را حسن فهمید
چون حسن در کنار مادر بود
پهلوی او اگر جراحت داشت
………………………………………………….
بین تابوت پیکر مادر
بر سر دوش هفت تن میرفت
پشت سر بی قراری زینب
پیش رو لاله گون بدن میرفت
ماجرا رفت و رفت و باز امد
وقت تشییع پیکری زخمی
ولی این بار ده نفر با اسب
پیش چشمان خواهری زخمی
بدنش را چو زیر و رو کردند
تن او را به خاک چسباندند
……………………………………………….
هر کسی سهم خویش را برداشت
پیروهن بود و پنجه های همه
پدری پیش چشم دختر ها
بین گودال زیر پای همه
***
هر آنچه بود کشیده ز پیکرت بردند
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردند
مرا ببخش نبودم سر تو غارت شد
کنار مادرم انگشتر تو غارت شد
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat