

بر لب آبمو از داغ لبت میمیرم متن شعر مداحی
بر لب آبمو از داغ لبت میمیرم
هر دم از غصه جانسوز تو آتش گیرم
از داغ لبت میمیرم
مادرم داده به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیَت بحر بیان شد ز لب شمشیرم
کربلا کعبه عشق است و منم در احرام
شد در این قبله عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقدیرم
بدنم را به سوی خیمه اصغر مَبَرید
که خجالت زده ز آن تشنه لب بی شیرم
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net