دست و پا گیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز
هر چه هستم باز هم طبع گدا دارم هنوز
سفره ات را می تکانی روزی ما میرسد
گر چه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز
لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست
تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز
نان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است
در تنور خانه ات دارالشفا دارم هنوز
خانه ات جارو کشی میخواست من جارو کشم
کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوز
گفته ام در قبر بگذارند روی سینه ام
دستمال گریه بر داغ تو را دارم هنوز
در نمازم هم به روی شانه ام شال عزاست
من به یمن شال مشکیتان عبا دارم هنوز
با همان یک دست من را یاد کن بین قنوت
مستمندم بی کسم عرض دعا دارم هنوز
بازهم درخانه ام عطر فدک پیچیده است
چون که از خرمای باغت چند تا دارم هنوز
هر کجا ذکر تو شد بر من حسین الهام شد
در میان روضه ات غار حرا دارم هنوز
مادر ارباب اذن کربلایم را بده
در دل دیوانه داغ کربلا دارم هنوز
من بدم می آید از در ها که بد وا میشوند
نفرت از مسمار و از این چیز ها دارم هنوز
بعد تو دیگر علی را هیچ کس خندان ندید
طعنه هم میزد کسی می گفت عزادارم هنوز
شاعر: سید پوریا هاشمی
دست و پا گیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat