سری به روی نیزه ها بلنده
کاشکی رقیه چشمشو ببنده
اینجوری که سرو زدن به نیزه
افتادنش فقط به مویی بنده
مرکبای تازه نفس آوردن
یکی یکی نعلای تازه خوردن
چیزی که از تن حسین نمونده
همونی ام که مونده بود رو بردن
دیگه تمومه کار میبینه زینب وسط غبار
به روی پیکرش تو قتلگاه میدوه ده سوار
شلوغه قتلگاه دیگه تموم کار
****
از خیمه زینب خودشو رسونده
درستش اینه خودشو کشونده
رسید به قتلگاه حسینو نشناخت
آخه نشونی از تنش نمونده
نیزه و سنگ و تیرا رو که برداشت
دید که نه جسمی داره و نه سر نداشت
داداش تو زیر و رو شدی برا چی
خنجر از اون بوسه مگه خبر داشت
ای سر روی نی این بلا اومده سر تو کی
میخوان که زینب و جدا کنن از تو با کعب نی
میبینی وضعمو ای سر روی نی
****
شام غریبونه پرام میسوزه
دامن کل داخترام میسوزه
این بوی سوختگی خیمه ها نیست
موی سرا با معجرا میسوزه
خولی و شمر موندنو خنده هاشون
به خیمه ها وا شده دیگه پاشون
من نمیگم سر گوشا چی اومد
پر شده از گوشواره کیسه هاشون
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat