خاطرم نیست که از کی به تو عاشق شده ام * حاج محمود کریمی

نویسنده:
بازدید: 1715 بازدید
مهجه در تلگرام

خاطرم نیست که از کی به تو عاشق شده ام

به تو عاشق شده فارغ ز علایق شده ام

پسر و دختر در محضر عشق است عزیز

که شود خادم مولا چه غلام و چه کنیز

پدرم گفت که میلاد تو در یاد من است

مژده دادند که نوزاد شما سینه زن است

خاطرم هست که دادند مرا اب حیات

باز شد کام من از تربت و از اب فرات

نه من از روز ولادت شده ام مرده تو

دلم از روز ازل بود گره خرده تو

خاطرم هست به گوشم چو اذان می گفتند

دین من حب شما بود از ان می گفتند

شیر مادر که به جانم غم تو ریخته بود

نمکی داشت که با اشک در امیخته بود

شهد شیر و نمک اشک به جانم چو نشست

دلم از غصه ترک خورد شنیدم که شکست

مادرم بود کنیز و پدرم نوکر تو

خانه زادم که شدم ابد علی اصغر تو

خاطرم هست که یک بار محرم که رسید

مادرم پیروهن مشکی من را که برید

بخیه میزد به لباس من و نشتر به دلش

سر سوزن به لباس من و خنجر به دلش

زیر لب گفت فدای تو شوم جان پسر

روی هر بخیه اثر بود ز اشک مادر

روی هر خانه نشانی ز محرم زده بود

به در خانه ما پرچم ماتم زده بود

مسجد و تکیه حسینیه زیبا شده بود

کینه ها مرده ولی دوستی احیا شده بود

خاطرم هست گل گریه به باغ جگرم

خاطرم هست کشیدم گل ماتم به سرم

خاطرم هست دم و سینه و زنجیر و علم

چایی تازه دم پیرزنی با قد خم

سینه سرخم که برای تو شدم سینه سیاه

دولت عشق گرفتم ز تو با نیم نگاه

خاطرم هست پدر رنگ تنم را چون دید

افرین گفت و کبودی تنم را بوسید

گفت ای تشنه که از خون کفنت سرخ شده

سینه برگ گل سینه زنت سرخ شده

لقمه پاک پدر از نمک خان تو بود

شیر مادر همه از چشمه احسان تو بود

من که با رزق تو از کودکی ام پیر شدم

بی سبب نیست که این گونه نمک گیر شدم

والدینم ز تو امید دعایی دارند

که غلامان تو ام شیر بهایی دارند

سینه زن های همان دوره همه مرد شدند

مبتلای تو عشق تو دین درد شدند

طمع شهد شهادت نفسی داد به ما

نفس گرم ولایت نفسی داد به ما

فدیه شد هدیه شیدایی مادر هامان

رجز بدرقه لالایی مادر هامان

که اگر سر بنهی در قدم روح الله

شیر من باد حلالت پسرم بسم الله

شیر مادر چه اثر ها که ندارد دیدیم

رهبر ما چه پسر ها که ندارد دیدیم

هر که ماندست و مخالف به امامش باشد

هر چه خوردست از این سفره حرامش باشد

رفت یک سال ز عمر من و ماتم امد

انقدر صبر نمودم که محرم امد

دوش در عالم رویای دل انگیز مرا

بانویی گفت محرم شده برخیز بیا

گفت برخیز بیا دخترم اواره شده

با حسینم همه اهل حرم اواره شده

از غم ناله زهرا جگرم تیر کشید

در برم قافله ای خسته به تصویر کشید

پشت این قافله سر خیل ملک خاک به سر

نوحه مادر سادات غریب مادر

 

 

www.mohjat.net

متن کامل

فاطمیه 1402