متن شعر
دنیا به کام ما نیست انگار دیگه حیا نیست
بابا چی بگم آخه دردام یکی دو تا نیست
از غروبی که رفتی ماجراها شروع شد
تازه منزل به منزل کربلاها شروع شد
اولین کربلامون موقف قتلگاهه
تازه فهمیدم اونجا کربلا ها تو راهه
ما رو با دست بسته بردن از سمت گودال
بی کفن مونده بودی بچه ها رفتن از حال
با همون دست بسته تا برات آب آوردیم
تو هزار پاره بودی ما هزار باره مُردیم
آه امون از یتیمی آه امون از اسیری
زود نشست رو سر من گرد روزای پیری
****
دنیا به کام ما نیست انگار دیگه حیا نیست
بابا چی بگم آخه دردام یکی دو تا نیست
دومین کربلامون کوچه بازار کوفه است
دور چشمام کبود از دست آزار کوفه است
دست به دست شد تو شهر کوفه گوشاره هامون
من خجالت کشیدم از لباس پاره هامون
ما تک و تنها بودیم بین این قوم نا مرد
چشم عباسو دور دید اونکه دنبالمون کرد
بی هوا سیلی خوردیم ارث زهرا همینه
روی نی بود ابالفضل گفتم ای کاش نبینه
****
دنیا به کام ما نیست انگار دیگه حیا نیست
بابا چی بگم آخه دردام یکی دو تا نیست
سومین کربلامون روضه شهر شامه
ماجراهای این شهر سخت ترین روضه هامه
پشت دروازه بودیم شهر و آماده کردن
تا که با ساز و آواز دور ما ها بگردن
از محله یهودی بردن این کاروانو
کاش نبودن ببینن بوسه خیزرانو
حتی فکرش کُشندست حتی حرفش عذابه
اینکه توی مشامم بوی تلخ شرابه
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat