سلام کرد و نشان داد جای آبله را
چه بی مقدمه آغاز می کند گله را
نه از سنان و نه از شمر گفت و نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را
نگاش چون که به رگهای نا مرتب خورد
نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را
ز استلام لب و خیزران شکایت داشت
از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را
کشید زجر هم از دست زجر هم پایش
شبی که گم شد و گم کرده بود قافله را
و در ازای دو تا بوسه داد جانش را
ندیده چشم کسی این چنین معامله را
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat