کجایی حسین کجایی که موندم * حاج محمود کریمی

بازدید: 2033 بازدید
پنجاه درصد فاطمیه .
متن شعر

کجایی حسین کجایی که موندم ازت بی خبر

کجایی حسین بیا و منم رو ببر همسفر

کجایی داداش دیگه خواهرت پیر شده یا حسین

کجایی داداش همین حالاشم دیر شده یا حسین

بیا و ببین کبوده کبوده کبودم هنوز

اسیرم هنوز توی کوچه های یهودم هنوز

سرت روی نی دلم رو به دنبال تو می کشوند

سرت روی نی برای من خسته قران بخون

****

من کی ام انگشتر زیبای عصمت را نگینم

آفتابی بر فراز دوش ختم المرسلینم

گوهر نابی به دست رحمت للعالمینم

ریسمان محکمی در پنجه حبل المتینم

بازوی مشکل گشای فاطمه در استینم

اسمان عصمتی در حلقه چشم زمینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

از ولادت جای در اغوش پیغمبر گرفتم

تا گشودم دیده خود را دل از حیدر گرفتم

نقش گل پیوسته از گلبوسه مادر گرفتم

روح ثارالله را با یک نظر در بر گرفتم

انچه را می خواستم از دامن کوثر گرفتم

مصطفی می خواند بر گوش ایه فتح المبینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

ماه و خورشید ولادت را به دامن کوکبم من

با اسارت مظهر ازادگی در مکتبم من

زیور دامان عصمت زینت ام ابم من

افتاب دامن زهرا در اغوش شبم من

مثل مادر تا سحر در ذکر یا ربم من

روح میگیرد دعا از نغمه های دلنشینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

در سنین کودکی داغ رسول الله دیدم

بعد چندی ناله مادر ز پشت در شنیدم

او به دنبال علی من نیز دنبالش دویدم

نله از دل پنجه در رخ از اغم بابا کشیدم

جامه جان در عزای مجتبی از هم دریدم

داغ روی داغ بنشستی به قلب نازنینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

صبر کردم تا شبی تاریک و ارام از مدینه

بار بستم از برای کربلا با سوز سینه

افتاب و ماه من با اختران بی قرینه

ام کلثوم و رباب و فاطمه نجمه سکینه

بدرقه ام البنین کردند و لیلای حزینه

اشکشان میبود از یسار و در یمینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

نیم روزی داغ روی داغ دیدم صبر کردم

بین دشمن از حسینم دل بریدم صبر کردم

از هزاران زخم او گلبوسه چیدم صبر کردم

جسم پاره پاره را در بر کشیدم صبر کردم

کوه غم بردم هلال اسا خمیدم صبر کردم

صبر هم بی تاب شد از صبر ایوب افرینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

از امیرالموم در کوفه استمداد کردم

لب گشودم مثل زهرا و خدا را یاد کردم

کوفه را از خطبه گرمم حسین اباد کردم

خود اسیری رفتم و اسلام را ازاد کردم

در هزاران موج غم قلب علی را شاد کردم

احمد و زهرا و حیدر هر سه گفتند افرینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

خواب دشمن را به مرگ و ذلتش تعبیر کردم

با زبان حیدری کار دو صد شمشیر کردم

دختر شیرم که در ان بیشه کار شیر کردم

راس ثارالله را وادار بر تکبیر کردم

او فراز نیزه قران خواند و من تفسیر کردم

گاه با نطق بیانم گاه با خون جبینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

بر تن بیدادگر ها شعله میزد آه سردم

کربلا و شام و کوفه گشت میدان نبردم

غیر زیبایی ندیدم با همه اندوه و دردم

روح پیروزی گرفت از هر دمم اسلام هر دم

گرچه پای تشت زر از غم گریبان پاره کردم

سوخت تار و پود دشمن از خطبه های اتشینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

بود جاری بر حسین از دیده گریان گلابم

ریخت خاکستر عدو بر فرق در شام خرابم

ذاغ هجده دسته گل میکرد همچون شمع ابم

صوت قران و چوب دشمن کرد یک لحظه کبابم

دختر قرانم و بردند در بزم شرابم

بود در ان دم نگه بر اشک زین العابدینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

گرچه جسمم شد چهل منزل کبود از تازیانه

ماند بر اندام مجروحم ز کعب نی نشانه

داغ روی داغ دیدم خون ز چشمم شد روانه

دفن کردم در دل ویرانه جسم نازدانه

قاتلم داغ حسینم شد نه بیداد زمانه

قسمتم این شد که راسش را به نوک نی ببینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

****

از مدینه تا به شهر شام رو کردم دوباره

کوچه ها و بام های شهر را کردم نظاره

در دل تنگم نفس از اتش غم شد شراره

چون تن پاک حسینم گشت جسمم پاره پاره

اشک ریز چشم میثم در عزای من هماره

دستگیرد در حیاط و مرگ قبر و واپسینم

من گرامی دختر مولا امیر المومنینم

***

سرت روی نی دلم رو به دنبال تو می کشوند

سرت روی نی برای منه خسته قران می خوند

من و بچه ها توی خیمه بودیم حرم گر گرفت

قیامت شد و پر سرخ اتیش به چادر گرفت

من و بچه ها میدیدیم که دشمن رو سینت نشست

شنیدیم همه همون لحظه ای رو که سینت شکست

من و بچه ها روی نیزه دیدیم سر اصغر و

با هر چی که بود می بستیم جای زخم گوشواره رو

تقصیر من است زیر و رویت کرده اند

ای کاش گلوت را نمی بوسیدم

 

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

متن کامل