خدا جلوه دارد به پیشانی تو * حاج محمود کریمی

بازدید: 1569 بازدید
مهجه در تلگرام .
متن شعر

خدا جلوه دارد به پیشانی تو

فدای مناجات پنهانی تو

شب روشن کوچه های مدینست

پر از ریسه های چراغانی تو

به لب اورد جان داوود ها را

نوای تو الحان قرانی تو

تو بر کوهسار معارف نشستی

زمین تشنه دست بارانی تو

حسینیه ای سفره دار حسینی

که هر شب بود شام مهمانی تو

فراوانی از تو سلیمانی از تو

مسلمانی از تو ادب دانی از تو

دعای های روحانی از تو

به کعبه رجز خوانی از تو

احادیث طوفانی از تو

روایات نورانی از تو

عنایات سبحانی از تو

نفس های رحمانی از تو

علی گویی از تو و سلمانی از تو

علی خوانی از تو

دل ما و دربار سلطانی تو

چه خوش سر فرازی چه خوش سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

****

طلوع شکوهت بدایت ندارد

کرم خانه تو نهایت ندارد

نگاه تو قبل از دعا داده حاجت

به اظهار محتاج عادت ندارد

به جایی که یوسف دریده گریبان

دل ما نیازی به غارت ندارد

از این محشری که به پا کرده پیداست

که رنگی به پیشت قیامت ندارد

به چشم تو غیرت به تیغ تو صولت

به نامت صلابت به دامن سخاوت

به بازوت قدرت به پای تو همت

به دستت کرامت پری از رشادت

شهامت سعادت بصیرت فتوت

مروت به میدان مسلط رجز ها مسمت

که از برق چشمت همه غرق حیرت

تو از ال عصمت تو از بیت عترت

تو قامت قیامت علی در هدایت

علی در عنایت علی در قداست

علی در مهارت و ناد علی دارد از تو حکایت

بدون تو عطری محبت ندارد

چنان سر فرازی چنان سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

****

ز تیغت سپاهی دلاور بریزد

ز تو یال و کوپال کافر بریزد

میان زمستان هم از دیدن تو

عرق از سر و روی لشکر بریزد

علی هستی و گر علی را بخوانی

فقط در نه دیوار خیبر بریزد

از این هیبت چشمهایت بکاه و

نگاهی نما ترس قنبر بریزد

علی گفت هنگام صفین برگرد

ز خشمت دل شیر اشتر بریزد

اگر پرده ریزد مکرر بریزد

نه پر سر بریزد سراسر بریزد

ستمگر برید بهم اول اخر بریزد

به گاهی سپاهی چو کاهی

به راهی ز شاهی چو حیدر بریزد

عجب سرفرازی عجب سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

****

من از جنس شبهای پر التهابم

که در بند گیسوی پر پیچ و تابم

اگر بر حریم حرم مستجیرم

فقط با نگاه شما مستجابم

من و لطف باب الحوائج همین بس

بگو با تو باشد حساب و کتابم

دعا کن حرم ایم و بر نگردم

که این عشق کردست خانه خرابم

خرابم خرابم خربام جوابم

تویی انتخابم که عالی جنابم

غم بی حسابم ز داغت کبابم

و مشکت عذابم به یاد ربابم

پر از اب ابم که می گفت

زینب چه شد با رکابم

کجایی سحابم کجایی نقابم

دل زینبیه شده قرص با تو

که در سایه بیرق افتادم

تو و سر فرازی تو و سر به زیری

به نی سر فرازی به نی سر به زیری

امیری حسین و نعم الامیری

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

متن کامل

فاطمیه 1402