از تو آتیش ها رد شدیمو
هر چی داریم از این اعتقاده
تو گرفتاری اسم شمارو
ما صدا میزنیم بی اراده
میگذره این بلا هر چقدرم
احتمالش قوی یا ضعیفه
مطمئنیم ایشالا گره ها
وا میشه با دعای صحیفه
هر چی بیشتر مصیبت ببینیم
بیشتر میشه همبستگیمون
خسته میشیم اما تا میگیم
یا علی در میره خستگیمون
عشق آل علی مثل دارو
تو رگ و ریشه و خونمونه
نوکری شما اهل بیته
اون دوایی که درمونمونه
با نگاه شما دیر یا زود
پاک از درد ها سینه میشه
میشکنه این قفس رو نگاتون
غصه هامون قرنطینه میشه
از شما با دل خسته میخوایم
درد هیچکی بی درمون نباشه
کم نشه سایه والدینو
قلب هیچ مادری خون نباشه
طول کشیده زمستونو تو باغ
گل ها پرپر میشن دسته دسته
سوز سرما گرفته زمینو
گرد غم روی عالم نشسته
این مگه اولین باره این خاک
از توی میدون مین گذشته
کم ندیدیم از این اتفاقا
روزای بدتر از این گذشته
تا که سرمایه عشقو داریم
نا امیدی لزومی نداره
کار دنیا همین بوده و هست
غصه و غم تمومی نداره
عاشقا جز دل و جز محبت
رهنما و دلیلی ندارن
اهل توحید اون هان که غیر از
حضرت حق وکیلی ندارن
عاشق اونه که تو عمق قلبش
از خودش اختیاری نداره
غير از اون که دلش پیش اونه
با کسی دیگه کاری نداره
قدرت عشقو هر کس ندیده
تو بلا روزگارش سیاهه
واسه ما توی هر ابتلایی
عشق آل علی تکیه گاهه
به رضای شما راضی هستیم
از چشا اشک و اما نگیرین
حاجت امشب ما همینه
که خودتون رو از ما نگیرین
قلبمون میتپه تا بخونیم
قصه ای امشب از دفتر عشق
اشکا تو انتظارن برای
غصه قصه خواهر عشق
تو دل سختی ها و شدائد
راه این امته راه زینب
تا ابد جاریِ اشکا پای
روضه زینب و ماه زینب
شاعر: محمد صميمى
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است