حسن دیده گریونه حسین سر به دیواره
سر عمه سادات رو شونه علمداره
علی راهی سفره دوا دیگه بی اثره
برا بچه های علی دیگه کوفه پر خطره
بعد زهرا مولا نخورد یه آب راحت
بعد کوچه مولا نداشت یه خواب راحت
****
براش داره میمیره خوده قابض الارواح
تا پر میزنه دور سر علی ولی الله
سر غرق خون علی تن نیمه جون علی
چقدر پر شباهته با شهید جوون علی
بعد زهرا مولا میزد حرفشو با چاه
تا سحر چشماشو میدوخت به صورت ماه
****
دم آخر مولا میگه امشب آزادم
همش میگه یا زهرا بیا بیا که آمادم
دیگه بی قراری بسه دم رفتن از قفسه
میگه آب و جارو کنید الآن فاطمم میرسه
بعد زهرا دنیا برا علی قفس بود
تو فراق یارش علی بی هم نفس بود
****
خوده حضرت زهرا میاد امشب به استقبال
میرن تا یه روز با هم بیان کنار اون گودال
حسین کهنه پیروهنش میشه غارت از بدنش
میان مادر و پدرش دم دست و پا زدنش
قصه آخر قصه سر حسینه
غربت مولا ارث خواهر حسینه
وای حسین
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است