باز هم در به در شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوری ات افتاده به کارم گره ها
ننوشته است گنه کار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد به حرم
مست از آنیم که از باده به خُم آمده ایم
ما سفارش شده ایم از ره قم آمده ایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا توس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
پیچش قافله ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه نیشابور است
چه خبر در حرم ضامن آهو شده است
صحن ها بیش تر از پیش چه خوشبو شده است
طرف پنجره فولاد هیاهو شده است
باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است
مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد
دست و پای فلجی باز شفا می گیرد
با شفا از تو چه زیبا شده بیمار شدن
به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن
کار من هست فقط گرمی بازار شدن
گر چه در باور من نیست خریدار شدن
یوسفم باش بدون تو کجا برگردم
من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم
تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی
کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی
مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی
لحظه مرگ بیایی و کنارم باشی
قول دادی به همه پس به خدا می آیی
هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است