من از غصه دوری تو میمیرم
من از دست تموم شهر دلگیرم
همین دیشب بود که خواب تو رو دیدم
دیدم با سر تو پیش خدا میرم
من و ببر تموم تنم درد میکنه
من و ببر بابا کمرم درد میکنه
بیا بریم بدون تو من دق میکنم
مثه رباب تموم سرم درد میکنم
یادم نمیره ازار دیدم بازار دیدم
تا مونده بودم و بعد از اون دیگه تار دیدم
بیا بریم که دیگه رقیه پیر شد
من و ببر بابا جونم دیر شد
بابا
****
نبودی بابا هر دفعه زمین خوردم
فقط اسمت و زیر دست و پا بردم
همون لحظه که از ناقه افتادم
دعام این بود کاش همون جا میمیردم
عجب شبی یکی همه موهام و کشید
چشای من بابا دیگه هیچ جا رو ندید
تا کاروان همش این و گفتم با خودم
که کاش صدا به گوش علمدار می رسید
دیدی که سوخته موهام بابا تنهام بابا
راستی نداری مرحم واسه زخام بابا
کبودی بدن من زود بود
برای پر زدن من زود بود
بابا
****
نبودی عمه تو بزم شراب اومد
نبودی دختر تو با طناب اومد
تموم گریه هاش و بچه ها دیدن
ندیدی بابا چی سر رباب اومد
بگو بهش چشات و به گهواره ندوز
بگو بسه که دق میکنی اخر یه روز
شبا تا صبح یه گوشه ای هق هق میکنم
اخه رباب تو فکر علمدار هنوز
پر میکشم دیگه من مشب از ویرونه
حال من و توی این شبها کی میدونه
از این همه غل و زنجیر سیرم
حلال کن من و عمه میرم
بابا
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است