عاشق شدم اول جگرم را بردند * حاج محمود کریمی

بازدید: 2364 بازدید
پنجاه درصد فاطمیه .
متن شعر

عاشق شدم اول جگرم را بردند

بعدش دلم این درد سرم را بردند

پروانه به من سوختنش را اموخت

خاکستری از بال و پرم را بردند

گفتند که دلداده خورشید نشو

من گوش ندادم نظرم را بردند

گفتم که نیایی به خدا میمیرم

انقدر نیامد خبرم را بردند

اندازه عشق نیستند پس نبرند

جایی که مدافع حرم را بردند

من یک سرم و هزار سودای حرم

اماده ام این سر برود پای حرم

انقدر بلند قامتت ساخته اند

انگار که از قیامتت ساخته اند

از دور مشخص است پیشانی تو

با نور چه خوش علامتت ساخته اند

محتاج تو محتاج کس دیگر نیست

انقدر که با کرامتت ساخته اند

از بوسه زدن به ست هایت پیداست

ارام دل امامتت ساخته اند

پیمانه نریز ما که مستیم عباس

تا هست بدهکار تو هستیم عباس

تو امدی و حسین شد دلداده

چشمان تو جام و اشک و باده

خوش بو شده اند بین دستت تسبیح

از عطر نفس کشیدند سجاده

تو ایل و تبارت همه اقا زاده

من ایل و تبارم همه نوکر زاده

تو کار خودت را بکن و ناز بریز

من بهر نیاز می شوم اماده

تو کار خودت را بکن و راه برو

زیر قدمت دل منم افتاده

من معتقدم روح مناجاتی تو

عباس علی قبله حاجاتی تو

من را ببرید و نوکر اماده کنید

برده ببرید ابوذر اماده کنید

این فاطمه بعد از این شده ام بنین

این فاطمه را نه مادر اماده کنید

این طفل قرار است که حیدر باشد

در کرب و بلا دلاور اماده کنید

هر وقت که وقت جنگ عباس رسید

دنیا را بهر محشر اماده کنید

شمشیر اگر به دست شود میمیرند

هیهات غضب کند سر اماده کنید

در سینه دلش غم جهان سوز علیست

در مبحث رزم دانش اموز علیست

افتاد ولی به پلک بر هم زدنی

در علقمه شد کن فیکونی علنی

امد به سرش حسین اما چه سری

اغوش گرفت پیکرش را چه تنی

انقدر به هم ریخته بودند او را

حتی به تش نشد بپوشد کفنی

بر نیزه زدند ماه این قافله را

روشن شد از او شهر به شهر انجمنی

وقتی گذر از بین یهودی ها بود

افتاد سر عمو به چنگال زنی

هی چنگ زد و به صورتش پنجه کشید

او را نشناخت عمه در بزم یزید

 

 

لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید

کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است

www.mohjat.blogfa.com

www.Mohjat.net

متن کامل