سلام من به حسین و به کربلای حسین
تمام عالم امکان شود فدای حسین
خدا به پنجه مشکل گشای اصغر داد
تمام سلطنت خویش در ازای حسین
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
خدا بلند و نموده ان لوایی که
منقش است به یا صاحب الوای حسین
حسین پشت سر مادر است در محشر
و هر که اهل بهشت است در قفای حسین
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
به رغم سکه اصحاب کهف معتبر است
هنوز در همه جا سکه بلای حسین
مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند
مگر که کهنه پیروهن به پیکرش روا نبود
.
سلام من به حسین و به کربلای حسین
سلام من به علمدار با وفای حسین
سلام من به بدن های مانده در صحرا
سلام من به ملاقات زینب و زهرا
سلام من به نماز نشسته زینب
سلام من به جبین شکسته زینب
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است