حالا دارم میفهمم آتیش در یعنی چی
حالا دارم میفهمم سوختن پر یعنی چی
حالا دارم میفهمم تو کوچه های غربت
حمله به یک خونه با چهل نفر یعنی چی
نفس نمونده تا بگم یه دریا گریه هم کمه
خدا میدونه چی گذشت تو کوچه ها به فاطمه
وای از حال مادرم وای از چشمای ترم
اینجا بین کوچه ها ارث از علی میبرم
وای غریبم غریبم غریبم
****
حالا دارم میبینم گرد و غبار و دود و
حالا دارم میبینم شعله های نمرود و
حالا دارم میبینم چیزی رو که مادر دید
با دست بسته حیدر جلوی مردم بود و
یکی نگفت تو کوچه ها بذار عبا به تن کنه
میون شهر کسی نبود فکری به حال من کنه
وای از تنها موندنم وای از غصه خوردنم
با پاهای بی رمق تا کوچه کشوندنم
وای غریبم غریبم غریبم
****
حالا دیگه حس کردم عطش رو در اوج تب
حالا دیگه حس کردم درد و بلا رو امشب
حالا دیگه حس کردم جلوی چند تا بچه
چرا همش خون بارید چشای عمم زینب
با روضه ها خمیده شد کسی که مثل حیدره
اخه یکی رو نیزه ها سر حسینو میبره
وای از ماجرای نی وای از روضه های نی
سنگ میخورد به بچه ها هی از لابلای نی
آتیش زدن به خیمه ها سر حسین به نیزه ها
***
به حال خودم رهام نکن یه می به منه خراب بده
بدم ولی بعد هر نماز سلام منم جواب بده
پناه منی امام حسین تو روزای بی کسی و غم
اگه به تو رو زدم میخوام بیام حرمت قدم قدم
این صوت با صدای سید مهدی میرداماد است.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است