تاریخ انتشار:
بازدید: 1,149 بازدید



تو هرم آتیش نفس ندارم آروم نمیشه قلب زارم
مرهم به زخم دلم میزارم نوای مادر مادر دارم
این اتیشی که دوباره بر پاست همون اتیش خونه مولاست
دوباره داغ پهلوی زهراست
انا ابن اعراق الثرى منم غریب کوچه ها
انا ابن الزهرا
****
پای برهنه رو خاک دویدم جلو چشام هی در رو دیدم
خدا میدونه که چی کشیدم به مادرم طعنه میشنیدم
به جای اینکه عبا بپوشم بار مصیبت بود روی دوشم
میرم که جام بلا بنوشم
میخونم اما بی صدا میگم میون کوچه ها
انا ابن الزهرا
****
حرمت نذاشتن به سن و سالم به اشک و آه و سوز و نالم
با اینکه امشب خراب حالم روضه خون داغ گودالم
یه مرد زخمی یه مرد خسته از این همه غم دلش شکسته
قاتل به روی سینش نشسته
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
