در ظل روزگار شما یا ابالحسن
هستیم ریزه خوار شما یا ابالحسن
در جمع جان نثار شما یا ابالحسن
ماییم هم جوار شما یا ابالحسن
از خیل دوست دار شما یا ابالحسن
مشهد زمین که نیست ولی اسمان که هست
مشهد بهشت نیست ولی بیش از ان که هست
مشهد کرانه نیست ولی بیکران که هست
شکر خدا برای سرم استان که هست
شد قبله ام دیار شما یا ابالحسن
باید گرفت زیر پره جبرئیل را
باید که پا برهنه ببینی خلیل را
در صحن انقلاب می سلسبیل را
لطف کثیر حضرت و ظرف قلیل را
چشم من و غبار شما یا ابالحسن
عالم علی و در همه جا سر به سر علی
ایینه شد خدا و علی ضرب در علی
دل گفت علی و دیده علی و جگر علی
هشت است رو بروی من و جلوه گر علی
جانم فدای چار شما یا ابالحسن
خوش گفته اند تا به قیامت بایستد
هر کس که رو بروی ضریحت بایستد
قله مقابل تو به زحمت بایستد
خورشید قد کشیده به حیرت بایستد
دنیا شدست بار شما یا ابالحسن
ما هم شدیم بار شما یا ابالحسن
وقتی که چشم ها سحر خیز می شود
شب ها حرم عجیب دل انگیز می شود
از بس عنایت است که سر ریز می شود
حج مشهد است قسمت ما نیز می شود
حاجی شدم کنار شما یا ابالحسن
بعد از حرم تو هستی و حال خماری اش
دلتنگ لحظه لحظه شادی و زاری اش
مبهوت شمش های طلا نقره کاری اش
حس بداع با همه بی قراری اش
ماییم بی قرار شما یا ابالحسن
یک ذره کم نمی شود این اشتیاق ها
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است