متن شعر
شرار زهر قاتل سر زند از جسم و از جانم
کسی بر من نمی گرید به غیر از چشم گریانم
من از دوران طفلی تا جوانی خون دل خوردم
که از هر ناله میجوشد هزاران درد پنهانم
میان حجره در بسته مثل شمع می گریم
مگر با قطره اشکی شود تر چشم گریانم
تمام عمر با تنهایی و غربت گرفتم خو
ولی وقت شهادت مادرم زهراست مهمانم
که دیده صید دست و پا زند صیاد کف بر کف
الا صیاد من صید تو ام دیگر مسوزانم
الا ای آه از زندان تنگ سینه بیرون شو
که من با ناله داد خویش از صیاد بستانم
گهی نام محمد بر لبم گه یا رضا گویم
گهی رو به مدینه گه بود سوی خراسانم
شریک زندگی گردیده قاتل خانه ام مقتل
انیسم اشک چشم و حجره در بسته زندانم
مرا کشتی دگر شادی مکن ای دختر مأمون
گرفتم نیستم فرزند پیغمبر مسلمانم
ز سوز خود سرودن سوز دل دادم تو را میثم
که خورده نظم تو پیوند با اشک محبانم
شاعر: استاد سازگار
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است