از شام تا هشام فقط نا امید شد
پیش رقیه آخر سر روسپید شد
از سَم گذشته بود دلیل شهادتش
این بود که مصائب زینب شدید شد
جا داشت بود عمه رقیه کنار او
این درد هم به علت زهرش مزید شد
روضه شنیدنی ست ولی پشت خیمه او
دیده که گوشواره کجا ناپدید شد
پا می کشید و حجره چو گودال سرخ گشت
از بسکه محو روضه او می کشید شد
پس می برید از بدنش در خیال خود
تا اینکه ظهر نوبت او می برید شد
او می برید و قصه به جایی رسید که
سوم امام کرب و بلا هم شهید شد
شاعر: مهدی رحیمی
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست