متن شعر
بخشید خدا اول این ماه مبارک
پیش از همه خلق مسلمان نجف را
میخواست ببینیم کریمی علی را
رو کرد خداوند حسن جان نجف را
یک روز بیاییم و بسازیم مدینه
بالای سر فاطمه ایوان نجف را
دیدیم همه سروری آل علی را
اول پسر مادری آل علی را
جبریل شدم مثل کبوتر شدم امشب
ای شوق ببین یک کس دیگر شدم امشب
نامت به لبم آمد و چسبید لبانم
انگار پر از قند مکرر شدم امشب
من از جبروت و جلوات تو شنیدم
ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب
پیراهنم از عطر گلابت شده لبریز
از لطف شما لاله قمصر شدم امشب
آقا به ضریحی که نداری پر من خورد
پیش تو عجب نیست اگر زر شدم امشب
باید که ببینند علی را حسنش را
نقش شرف الشمس عقیق یمنش را
آیینه بگیرید پیمبر شدنش را
از روز ازل حضرت حیدر شدنش را
باید که عقیقه بکند فاطمه امشب
شیرینی این لحظه مادر شدنش را
یوسف سر این کوچه دویده است ولی باز
می دید در آن غلغله آخر شدنش را
چشمی که حسد داشت به ذریه زهرا
با روی حسن دید خود ابتر شدنش را
بین الحرمین اند ملائک همه امشب
تبریک بگویند برادر شدنش را
تنها نه دل ما که دو عالم حسنیه است
هر دو حرم کرب و بلا هم حسنیه است
باید که علی چند پسر داشته باشد
تا این که مدینه سه قمر داشته باشد
مانند نبی کیست که در بین دو عالم
از فاطمه خود دو جگر داشته باشد
باید که پسر دار شوی تا که بفهمی
شیرینی باغی که ثمر داشته باشد
هر کس که از این ایل بود موقع رزمش
در پنجه خود تیغ دو سر داشته باشد
باید که پس از نام علی ذکر حسن داشت
تا تیغ اباالفضل اثر داشته باشد
آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا
یک شهر پر از کوچه بن بست شد آقا
خورشید چرا نیمه شب بر سر بام است
گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است
آن کس که در این خانه غلام است امیر است
آن کس که امیر است بر این خانه غلام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
با این همه حُسنی که شده جمع در اینجا
حیران شده ام قبله کدام است کدام است
هر کس که جمل بود و تو را دید نوشته است
سوگند که صلح تو قیام است قیام است
لایوم بگو تا بگدازیم برایت
ای کاش حسینیه بسازیم برایت
شاعر: حسن لطفی
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست