خبری آمد از خدای جلیل
هان همه گوش ای اهالی ایل
خبری که از آن خبر دادم
در صحف در زبور در انجیل
خبری آنقدر حیاتی که
پا برهنه دوید جبرائیل
رفتگان هر چه زود باز آیید
ماندگان هم رسند با تعجیل
این خبر را نسیم هم چون باد
برساند به گوش های اصیل
بعد از این ناقص است دین اله
بی ولای علی ولی الله
مشکن این حس بی تکلم را
مزنی برهمین تجسم را
که غدیر است و در خیال خودم
دیده ام داده ای به من خم را
چقدر گویم السلام علیک
چقدر نشنوم علیکم را
مثل مرداب خشکم ای باران
تو به روحم بده تلاطم را
نظری کن بر این دل خاموش
مزن آتش شکسته هیزم را
از چه شد نان جو نخوردی تو
پدرت خورده بود گندم را
مثل توحید چون خداوندی
که نداری شبیه و مانندی
ای الفبای شیعه ها مولا
مشق شب عین و لام و یا مولا
قلم عشق روی لوح وجود
مینویسد فقط تو را مولا
تو چه کردی که خلق مبهوتن
که تویی بنده یا خدا مولا
هر چه خواهی بریز چون نیکوست
برسد هر چه از شما مولا
ای که خون تو در رگ شیعه
محشری میکند به پا مولا
شیعه هر جاست از تبار علیست
هر چه داریم از اعتبار علیست
تاریخ مثل ساقی کوثر نداشتست
اعجاز خلقت است و برابر نداشتست
وقت طواف دور حرم فکر میکنم
این خانه بی دلیل ترک بر نداشتست
دیدید در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشتست
سوگند میخورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشتست
طوری ز چار چوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمانی در نداشتست
یا غیر لا فتی صفتی در خورش نبود
یا جبرئیل واژه ی بهتر نداشتست
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست