باد گرمی وزید در گودال
شمر آمد پرید در گودال
بر روی سینه حسین نشست
خنجرش را کشید در گودال
دست در گیسوی حسین انداخت
مادرش را ندید در گودال
خنجرش را گذاشت بر حنجر
شور محشر دمید در گودال
چادر فاطمه پر از خون شد
بس که خون می جهید در گودال
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست