متن شعر
کیستم من پیشوای چارم اهل یقینم
سید و سجاد باب الله زین العابدینم
قطب عرفان روح ایمان جان قران رکن دینم
هل عطا و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم
چون نبی مشکل گشایم چون علی حبل المیتنم
من علی ابن حسین امیر المومنینم
نیتم تکبیر و حمدم کعبه ام هجرم مقامم
زمزمم سعی صفایم مروه ام رکن مقامم
هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم
هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم
هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم
من علی ابن حسین ابن امیر المومنینم
رکن می بالد که دست من نماید استلامش
کعبه می نازد که من از سوی حق باشم امامش
هر که ما را دوست دارد از خدا باداسلامش
هر که با ما بود دشمن تا ابد لعن مدامش
من قسیم جنت و دوزخ به روز واپسینم
من علی ابن حسین ابن امیر المومنینم
اسمانی ها همه محو مناجات شب من
نور خیزد از کلام و وحی جوشد از لب من
اسمان پیچد به خود در شعله تاب و تب من
ذات حق لبیک گو با ذکر یا رب یار ب من
گشته محراب دعا اغوش رب العالمینم
من علی ابن حسین ابن امیر المومنینم
من به شهر شام روز شامیان را شام کردم
در غل و زنجیر دشمن یاری اسلام کردم
فتح ثار الله را در سلسله اعلام کردم
ال سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم
با بیان دل نشین و با کلام اتشینم
من علی ابن حسین ابن امیر المومنینم
جسم بابم گشت پا مال ستوران صبر کردم
پیکرم از بام ها شد سنگباران صبر کردم
سینه ام اتش گرف از داغ یاران صبر کردم
خورد سیلی بر عذار گل عذاران صبر کردم
با وجود ان که بودی دست حق در استینم
من علی ابن حسین ابن امیر المومنینم
من که خود اصل دعا روح دعا قلب دعایم
شامیان بی حیا دادند دشنام از جفایم
حلقه های سلسله خون گریه کردند از برایم
سخت تر بود از زمین کربلا شام بلایم
ریختند از بام خاکستر به فرق نازنینم
من علی ابن حسین ابن امیر المومنینم
من که خورشید جمالم شد غبار در نقابم
با سر پاک پدر بردن در بزم شرابم
پیش چشمم چوب میزد خصم بر لب های بابم
خارجی کردند در اوج مسلمانی خطابم
گرچه دانستند نور چشم ختم المرسلینم
من علی ابن حسین ابن امیر المومنینم
عمه ها منزل به منزل چشمشان در اشک ریزی
متحد گشتند اهل شام با قران ستیزی
بر احوال ان کوخار شد بعد از عزیزی
سرخ رویی خواهرم را خواند از بهر کنیزی
حاج محمود کریمی / شهادت امام سجاد 1393
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست