متن شعر
رو دوشم درد ماتم بود روز و شب غصه میخوردم
تو گودال تا زمین خوردی تو خیمه من زمین خوردم
آتیش عشق تو داداش تو سینم شعله ور میشه
رفتی و بعد تو داره عمرم با گریه سر میشه
جنجاله پسر فاطمه تو گوداله
جنجاله میرسه صدای آه و ناله
جنجاله زیر سم اسب تنش پا ماله
*****
پاشو ای مرحم دردم خواهرت بی تو میمیره
رو تنت فقط جای نیزه و تیر و شمشیره
من موندم با کوه درد تو رفتی با تن بی سر
من مردم وقتی که دیدم تو دست قاتلت خنجر
غوغا شد توی قتلگاه چقدر بلوا شد
غوغا شد سر پیراهن تو دعوا شد
غوغا شد پای حرمله به خیمه وا شد
*****
یادمه افتادی گودال پشت و رو کرد تو رو با پا
یادمه میزدن با سنگ جلو چشمای زهرا
بی یاور در دل صحرا نگاه هیز دشمن ها
طعنه ها و جسارت ها یک لشکر زینبه تنها
دعوا شد سر انگشتر تو دعوا شد
دعوا شد دست دشمن به رقیه وا شد
دعوا شد زائر تو مادرت زهرا شد
وای حسین وای حسین
****
هر چقدر التماس کردم میزدن با سپر هر دم
بارون من به رو ناقه مثل من پر از دردم
یه روز خوش ندیدم من میدادن همش آزارم
اشک از چشمام سرازیره ببین راهی بازارم
آزردن ما رو بزم شراب آوردن
توی بازار ما رو میچرخوندن
معجر ما رو به غارت بردن
کربلایی نریمان پناهی / شب اربعین ماه صفر 1397
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست