متن شعر
سلطان این عالم تنها غریبونه
تو حجره افتاده روی لباش خونِ
بمیرم این اقا امام رضامون ِ
داره تو این دمای آخر به زیر لب میگه ای مادر
غم یکی دو تا نیست دورش اشنا نیست
هیچ کی جز جوادش دور حضرت رضا نیست
از کوچه تا حجره اومد جیگر سوخته
به یاد اون کوچه با چشم تر سوخته
به یاد اون مادر که پشت در سوخته
با داغ سینه و میخ در به زیر لب میگه ای مادر
خسته و خزونی با قد کمونی
مادری که پرپر شد تو اول جوونی
روی زمین پیش روی جواد افتاد
شبیه زلفی که تو دست باد افتاد
یاد غم بزم ابن زیاد افتاد
رضا شده پریشون امشب
با روضه های عمه زینب
نور دیده زینب قد خمیده زینب
همسفر با راس عشق سر بریده زینب
واویلا واویلا واویلا
تو ناله آخر دلش کبوتر شد
با خوندن روضه لبش معطر شد
مهمون گودال به خون شناور شد
ای بی کفن حسین واویلا
خونین بدن حسین واویلا
ای ذبیح عطشان ای قتیل عریان
ای برادر زینب ای تشنه لب حسین جان
واویلا واویلا واویلا
***
بنگر حال بکا را الهی بدم المظلوم
بشنو زمزمه ها را الهی بدم المظلوم
برسان امام ما را الهی بدم المظلوم
الهی بدم المظلوم
حاج محمود کریمی / شب ششم ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست