ناموس خدا و ملع عام که دیده
شادی و کف و خنده و دشنام که دیده
سر های بنی فاطمه در شام که دیده
قران و سر و سنگ لب بام که دیده
هورا و کف و داغ دل و گریه و ناله
بهتر که نگویم که چه شد طفل سه ساله
من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم
ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم
راس شهدا را جلوی قافله دیدم
من خنده شادی به لب حرمله دیدم
از کعب نی و سیلی و بیداد بگویم
از سلسله گردن سجاد بگویم
مردم عوض بزم عزا عید گرفتند
بر ریختن خون خدا عید گرفتند
دور سر شاه شهدا عید گرفتند
در ماتم مصباح هدی عید گرفتند
رخسار گل یاس و کبودی چه بگویم
رخسار گل و سنگ یهودی چه بگویم
حاج محمود کریمی / شب اربعین ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست