بگذارید کنار بدنش گریه کنم
بر تن زخمی بی پیرهنش گریه کنم
تا که سر داشت نشد خون سرش پاک کنم
بگذارید به زخم بدنش گریه کنم
چه غریبانه فغان کرد مرا آب دهید
بگذارید به سوز سخنش گریه کنم
بگذارید گلم را که فتاده است به خاک
کنم از چادر مادر کفنش گریه کنم
ساربانان مزنیدم به خدا خواهم رفت
اندکی صبر کنار بدنش گریه کنم
شاعر: سید محمد جوادی
***
از عطش نای نوایم سوخته
کربلا داغ است پایم سوخته
از شرار اتشین خیمه ها
دست زخمی دعایم سوخته
زیر نور مستقیم افتاب
جای زخم نیزه هایم سوخته
حاج سید مجید بنی فاطمه / شب شانزدهم ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست