متن شعر
سلام میدم به اون آقایی که دل سپردشم خدایی
اون کریمی که سر سفرش همه میان برا گدایی
به درد عالمی طبیبه مدینه بی یار و حبیبِ
سلام میدم به اون اقایی که توی خونشم غریبِ
غصه تو چشمای ترش بود غریب اقا
تشنهء خونش همسرش بود غریب اقا
امون از این شهر مدینه غریب اقا
گفتن مذل المومنینِ غریب اقا
غریب دوم مدینه امام حسن
****
با اون محاسن سپیدش زخم زبون چقد شنیدش
گریه میکرد همیشه اقام وقتی مغیره رو میدیدش
اون کوچه بود مسیر راهش بلند میشد صدای آهش
چهل ساله که هر روز اقا رد میشد از تو قتلگاهش
همینجا بود غصب فدک شد غریب اقا
قسمت مادرش کتک شد غریب اقا
یادش نمیره روی نیلی غریب اقا
تو گوششه صدای سیلی غریب اقا
غریب دوم مدینه امام حسن
حاج سید مجید بنی فاطمه / شب بیست و نهم ماه صفر 1396
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست