خدانگهدار هنوز دلم مونده تو روضه ها گرفتار
خدانگهدار پیرهن مشکی عزا خدانگهدار
روضه گودال روضه شاه سر جدا خدانگهدار
همه میرن شب اخر میمونه یک نفر تنها
هنوزم گوشه هیئت میزنه بر سرش زهرا
گلو بریده مثل تو کشته ای غریب کسی ندیده
بمیره مادر کی اومده موی سر تو رو کشیده
چه نا مرتب سرت به روی نی تنت به زیر مرکب
سرت جدا شد جلو چشای خواهرت بیچاره زینب
****
برادری که به سر می برد به گودی گودال
و خواهری که به سر میزند به گودی گودال
چه ازدحام عظیمی گرفته دور و برش را
چه محشری که به پا میشود به گودی گودال
حرامیان همه جمعند تا سرش ببرند و
سپاه هلهله سر میدهد به گودی گودال
میمیرم زیر دست و پا بمون بدنت
میمیرم دست کی افتاده اخه پیرنت
میمیرم تو رو با هر چی کهمیشد زدند
میمیرم خاک صحرا میشه اخه کفنت
میرسه صدای اه زینب سر به نیزه پیکر زیر مرکب
میمیرم دیدی اخر بردن انگشترت
میمیرم پاشو دارن میزنن خواهرت و
میمیرم روی نیزه ها ببینم سرت و
میمیرم ببرن انگتشر دخترت و
غریب گیر اوردنت زخمی گیر اوردنت
بی کس گیر اوردنت
حاج حسین سیب سرخی / شب سی ام ماه صفر 1395
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست