متن شعر
شمس الضحی و نور خدای سبحان سلطان
نعم الامیر رعیتای ایران سلطان
منم که به لطف روزی تو قد کشیدم
یه عمر نمک محبت تو رو چشیدم
یه عمر چیزی من به جز کرم ندیدم رضا
من زندگیم و پای ولایتت میذارم
به غیر تو پناهی ندارم
****
میگیره خورشید نورش رو هر روز از این گنبد
الله اکبر به این شکوه صحن و مرقد
تویی که تو کل زندگی هوام و داری
تویی که حساب درد و غصه هام و داری
تویی که همیشه با خودت دوام و داری رضا
تو که حقیقت یا من اسمه دوایی
خودت به درد عالم شفایی
****
پیرن سیاه و شال عزا رو از تو دارم
این یا حسین و این گریه ها رو از تو دارم
نگات از کار عالم گره گشایی کرده
صفات دل شیعه رو امام رضایی کرده
دعات همه عاشقا رو کربلایی کرده رضا
به خاطر همین عشق همیشه زیر دینم
به لطف تو هلاک حسینم
***
یابن شبیب گریه فقط در غم حسین
بردار جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری
.
.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.