متن شعر
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم اینکه بودم خواهر تو
حسینم وا حسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان چه در ویرانه شام
دعا میخواندم و یاد تو بودم
برای هر بلا اماده بودم
چو کوهی روی پا استاده بودم
اگر قران نمیخواندی برایم
کنار نیزه ها جان داده بودم
یاس ها را جوهر نیلی زدند
بچه ها را یک به یک سیلی زدند
دیدی از نی دست خواهر بسته بود
گوییا دستان حیدر بسته بود
حبل بر حبل المتین انداختند
بچه ها را بر زمین انداختند
حبل بر حبل المتین انداختند
با لگد ما را زمین انداختند
ای برادر من چشم تو روشن
روم نمیشه بگم رفت معجر از سر من
.
.
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.