من آن شمعم که آتش سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

بازدید: 1,254 بازدید
سید مجید بنی فاطمه
.

متن شعر

من آن شمعم که آتش بس‌ که آبم کرد خاموشم

همه کردند غیر از چند پروانه فراموشم

اگر بیمار شد کس گل برایش می ‌برند و من

به جای دسته‌ گل باشد سر بابا در آغوشم

پس از قتل تو ای لب ‌تشنه آب آزاد شد بر ما

شرار آتش است این آب بر کامم نمی ‌نوشم

تو را در بوریا پوشند و جسم من کفن گردد

به جان مادرت هرگز کفن بر تن نمی ‌پوشم

دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد

که مثل مادرم زهرا ز سیلی پاره شد گوشم

اگر گاهی رها می ‌شد ز حبس سینه فریادم

به ضرب تازیانه قاتلت می‌کرد خاموشم

فراق یار و سنگ اهل شام و خنده‌ دشمن

من آخر کودکم این کوه سنگین است بر دوشم

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika

متن کامل

.