غم گرفته سر تا پامو ببین بابا
امشبو تا صبح رو پاهام بشین بابا
تا بگم پیش دشمن کم نیاوردن
تو بگی آفرین بابا
شام خیبر بود و عمه فاتح خیبر
عمه حیدر بود و من هم مالک اشتر
عمه رهبر بود عمه حیدر بود عمه مادر
عمه مادر بود ای جانم عمه
عمه زهرا بود ای جانم عمه
عمه مولا بود ای جانم عمه
عمه دریا بود ای جانم عمه عمه تنها
****
نمیدونی کی دلتنگت شدم بابا
با چه حالی از بازار اومدم بابا
از همون بازار اومدیم به ویرونه
من صدا میزدم بابا
بین بازار شام و اون همه فریاد
عمه کاری کرد که همه شدیم آزاد
هر کجا رفتیم جلو دشمن عمه ایستاد
عمه غوغا کرد ای جانم عمه
شام و رسوا کرد ای جانم عمه
گم شدم اما ای جانم عمه
منو پیدا کرد ای جانم عمه
*****
وقتی از غصه قلبم شعله ور میشد
اول از حالم عمه با خبر میشد
هر دفعه دشمن میومد سراغ من
جلو سیلی سپر میشد
من هم مثل خودت به عمه مدیونم
بس که پاک کرد اشک از این چشم های گریونم
سنگر من بود بین آغوش عمه جونم
عمه محکم بود ای جانم عمه
قامتش خم بود ای جانم عمه
مرحم درد و ای جانم عمه
سیل اشکم بود ای جانم عمه
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.